«کیمیا دختر مولانا»ی موریل مافروی به فارسی ترجمه و منتشر شد
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۷۲۵۹۴
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه رمان «کیمیا دختر مولانا» اثر موریل مافروی را با ترجمه یاسین عبدی در ۳۲۸ صفحه و بهای ۴۹,۵۰۰ تومان در قطع رقعی چاپ و منتشر کرده است.
راز پیبردن به جهان مولانا و رویدادهای حرم و شبستان وی همواره به شیوهای شگفت و سحرانگیز کمند خواننده را گرفته و رهایش نمیسازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رویدادهای این رمان سفری معنوی و داستان عشق و سرگذشت کیمیا دختر معنوی و پرورده حرم مولاناست. داستان عشق کوچهپسکوچههای قونیه است و نجواکنان در گوش ما میگوید که عشق، مقدسترین پیوند و رشته ارتباطی میان انسانهاست و غنچه روح آدمی را شکوفا میسازد و زهر را انگبین میکند و سیاهی و تاریکی را روشنایی میبخشد و زندان را باغ و گلستان میسازد و مس وجود آدمی را طلاگون میکند. به ما میآموزد که عشق آموختنی و فراگرفتنی با درس و مشق نیست و بلکه آن ارمغانی الاهی برای قلبهای پاک و پالوده است. عشق اقیانوسی ژرف و کرانه ناپیداست و باید شناگر و غواص بسیار متبحر و باتجربهای بود تا بتوان از آن صید مروارید کرد. از نفسهای گرم قلندری همچون شمس و طپش قلب کوچک کیمیا پی خواهیم برد که عشق تنها بهانه زندگیست و همو میتواند زنگار آیینه قلبها را بزداید و در عین حال نیز آیینه تمام نمای همه زیباییهای جهان شود. در جهان عشق، انتظار؛ هم سخت و جانکاهست و هم لذتبخش و جانافزا. چشم به راهِ معشوقبودن، آدمی را به اوج و عروج میرساند. گهگاه عشق، آدمی را چنان شاد و طربناک میسازد که به رقص و پایکوبی وادارش میکند و گهگاه نیز او را همچون مصیبتزدهای به گریه و فغان میاندازد که صدای آن تا گنبد مینا هم میرسد.
سطور و صفحات این نوشتار روایتگر عشق و دلدادگی شمس تبریزی و کیمیا دختر خوانده مولاناست. دخترِ مادری مسیحی و پدری مسلمان که بازی روزگار او را به شبستان مولانا آورده و تقدیرش را به زندگی قلندر دریای عشق و عرفان، شمس تبریزی گره میزد. کیمیا که پرورشیافتة حرم مولاناست در همان عنفوان جوانی بنا به خواسته شمس تبریزی، مرید و مرشد مولانا به ازدواج شمس در میآید و دل به عشق او میدهد اما افسوس که با کینهتوزیهای حاسدان و معاندان عشق آنها دیری نمیپاید و خیلی زودهنگام روح کیمیا از قفس تن وی عروج میکند و شمس نیز برای همیشه از نظرها غائب میگردد.
نویسنده این رمان که خود دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مؤسسه مطالعات زبانهای شرقی و آفریقایی است سالیانی متمادی به تتبع و تفحص در منابع و مآخذ تاریخی و عرفانی نگاشته شده درباره مولانا جلالالدین بلخی و شمس تبریزی پرداخته و زوایای عارفانه-عاشقانهای از زندگانی این دو قلندر دریای عشق و عرفان را روایت میکند که خواننده را با خود به قونیه آن روزها میبرد. به گفته ناشر انگلیسی این رمان، پرفروشترین پس از رمان «کیمیاگر» پائولو کوئیلو بوده و به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شده است. ترجمه عربی آن نیز از پرفروشترین رمانهای جهان عرب بوده و از سوی چندین ناشر عرب تاکنون چاپ و منتشر شده است.
کد خبر 531953 برچسبها کتاب - نویسندگان و پدید آورندگانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کیمیا دختر شمس تبریزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۷۲۵۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«جهان لاغر» محسن چاوشی منتشر شد+ صوت
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، قطعه جدید محسن چاوشی با عنوان «جهان لاغر» با شعری از محسن بوالحسنی منتشر شد. این قطعه شعری از محسن بوالحسنی با آهنگسازی و تنظیمکنندگی محسن چاوشی است.
همچنین میکس و مسترینگ کار با مهدی کریمی، تایپوگرافی حامد تلخآبی و طراح کاور شهاب جعفرنژادهستند.
این قطعه را بشنوید:
دانلود صوت اصلی کد صوت جهان لاغر بخواب روی دست من جهان لاغرِ منوکمی نگاه کن نرو
بخند و روزگارمو
دوباره مثل چشمهات
شبِ سیاه کن نرو
به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست
بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمیرسید
و این زمان مدید نیست
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
و شکرای هوایِ بس
و شکرای تن شریف
در این زمانهی عجیب
که هر چه عشق بیثمر
و عاشقان مثل من
غریب پشت هم غریب
من آب از سرم گذشت
غریق را نظاره کن
بیا کمی گناه کن
بیا ببر سر مرا
و حالِ این شکسته را
دوباره رو به راه کن
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
انتهای پیام/